سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کافه فرهنگ

 

آیا نباید گوگل را نوآورترین کمپانی تکنولوژی جهان دانست؟

چکیده:
اغلب از "نوآوری" به عنوان عامل حیات‌بخش به کالبد استارت‌آپ‌ها یاد می‌شود. نوآوران بی‌پروا و جوان‌های نترس، با ایمان و امید و کمی دیوانگی خودشان را وقف دگرگون ساختن دنیا می‌کنند. صحبت از بر هم زدن قواعد صنعت و به پا کردن زلزله است. آدم‌هایی هستند که هیچ چیزی برای باختن ندارند، تمام زندگی‌شان پیش رویشان است، نگاه‌شان به فردا دوخته شده و هرگز هم به عقب نگاه نمی‌کنند.
آیا نباید گوگل را نوآورترین کمپانی تکنولوژی جهان دانست؟

اغلب از "نوآوری" به عنوان عامل حیات‌بخش به کالبد استارت‌آپ‌ها یاد می‌شود. نوآوران بی‌پروا و جوان‌های نترس، با ایمان و امید و کمی دیوانگی خودشان را وقف دگرگون ساختن دنیا می‌کنند. صحبت از بر هم زدن قواعد صنعت و به پا کردن زلزله است. آدم‌هایی هستند که هیچ چیزی برای باختن ندارند، تمام زندگی‌شان پیش رویشان است، نگاه‌شان به فردا دوخته شده و هرگز هم به عقب نگاه نمی‌کنند.

اما کمپانی‌های بزرگ اغلب در سرِ دیگرِ طیف قرار می‌گیرند. آنها گاهی تمرکز بر سودآوری و راضی کردن سهام‌داران را بر به دست آوردن دل مشتریان ترجیح می‌دهند و نوآوری، در بالای فهرست اولویت‌هایشان جایی پیدا نمی‌کند. با این حال، برخی از برَندهای جهانی به اهمیت نوآوری پی برده‌اند و به راستی در حال آزمودن چیزهای جدید هستند.

در اینجا به یکی از آنها خواهیم پرداخت؛ گوگل. شرکتی که شهرت خود را مدیون موتور جستجوی قدرتمندش است ولی اینک به چیزی فراتر از آن تبدیل شده. در ادامه مطلب می‌خواهیم به جستجوی پاسخ چند سؤال برویم: آیا ایده‌های جدید گوگل از حد نگذشته؟ شکست‌هایش چطور؟ آیا گوگل به واقع نوآورترین کمپانی دنیا نیست؟

با نارنجی همراه باشید.


فهرست بلند موفقیت‌ها... و شکست‌ها

در فهرست نوآوری‌های گوگل موارد بسیار موفقی را می‌توان یافت، ولی تعداد پروژه‌های ناموفق هم زیاد و به طرز عجیبی متنوع است. برخی از موفقیت‌ها را باید تغییراتی بزرگ دانست ولی متأسفانه اینها برای ما که با زندگی دیجیتال عجین شده‌ایم چندان به چشم نمی‌آیند یا در نهایت مثل پیراهنی نو، فقط چند روز برای‌مان جلوه دارند؛ به عنوان مثال "نتایج آنی جستجوی گوگل" زمانی آمد و پاسخ‌ها را به سرعت برق و باد جلوی چشم ما ظاهر کرد، یا "چشم‌انداز خیابانی نقشه‌های گوگل" که مسیریابی را تا سطح جزئیاتی مثل خیابان‌ها و کوچه‌ها عمق داد. اینترنت پرسرعت Google Fiber (که در کانزاس دوره آزمایشی خود را پشت سر می‌گذارد) قرار است سرعت اینترنت را به 100 برابر میانگین بالاترین سرعت‌های رایج افزایش دهد.

برخی دیگر از نوآوری‌های گوگل چیزهای بزرگ و "نو" ولی مشهوری هستند که زندگی ما را کاملاً دگرگون کرده یا خواهند کرد. هنوز کمتر کسی پیدا می‌شود که پروژه Google Wave را به درستی درک کرده باشد. در حال حاضر، گوگل دو پروژه بزرگ دیگر را هم در دست توسعه دارد؛ محصول شگفت‌انگیز Google Glass و "خودروهای بدون راننده" که خبر عبور از مرز 400 هزار کیلومتر بدون تصادف آنها را پیش‌تر در نارنجی خوانده‌اید.


شعبده? امروز...

اکثر مواقع شعبده‌هایی که می‌بینیم در همان حد شعبده باقی می‌مانند. ولی گاهی هم شعبده? امروز می‌تواند محصول "خواستنیِ" فردا شود! بعد از معرفی Google Glass، پوزخندهای زیادی نثار طراحی ظاهری و ویژگی‌های علمی-تخیلی آن شد. خیلی‌ها هم گفتند که هیچ‌کس آن را به چشم نخواهد زد. ما نیز در نارنجی مطلبی منتشر و به چهار مشکلی که گوگل باید قبل از عرضه عینک هوشمند خود رفع کند اشاره کردیم. عده‌ای به Google Glass گفتند چوب شعبده‌بازی و پیشاپیش حکم به شکستش دادند.

واژه نوآوری زمانی به کار گرفته می‌شود که چیزی نو یا متفاوت معرفی شود. در واقع نوآوری لبه? تیز چاقوی خلاقیت است؛ یعنی داشتن ایده‌های اصیل و یافتن راه‌های نو برای بهبود بخشیدن به چیزهای فعلی.

هنوز کسی نمی‌داند که پروژه Google Glass به موفقیت خواهد انجامید یا شکست. حتی شاید گوگل هم این را نداند ولی تمام تلاش خود را گذاشته تا این تکنولوژی جدید را به موفقیت برساند، و نکته حیاتی نیز همین است. نوآوری یعنی نگاه به آینده و تلاش برای خلق آن. نوآوری این نیست که شما به آینده نگاه کنید و بگذارید که خودش اتفاق بیافتد، نوآوری یعنی باعث شوید که آینده به وقوع بپیوندد، یعنی آن را به عینیت و تجسم در آورید!


داشتن روحیه استارت‌آپی

وقتی گوگل در ابتدای سال 2011 اعلام کرد که آقای «لری پیج» به عنوان مدیر عامل جایگزین «اریک اشمیت» خواهد شد، در نیویورک تایمز نقل قولی از او آمد که گفته بود: «یکی از هدف‌های اصلی من این است که گوگل را به شرکتی تبدیل کنم که زیرکی و اشتیاق و سرعت و روحیه یک استارت‌آپ را داشته باشد.»

اصول و طرز کار در یک استارت‌آپ معمولاً با استخوان‌بندی یک کمپانی بین‌المللی مثل گوگل جور در نمی‌آید. خطرها و پاداش‌های این دو الگو کاملاً متمایز هستند، و جوهره? مورد نیاز برای راه‌اندازی یک استارت‌آپ معمولاً در کمپانی‌های بزرگ دیده نمی‌شود. یک کمپانی با سابقه نیازی به عمل کردن بر اساس ایمانی که مؤسسین یک استارت‌آپ دارند، نخواهد داشت. منظور آن ایمان غیبی است که به آنها می‌گوید کارشان به موفقیت و پول‌پارو کردن ختم خواهد شد.

اما شاید گوگل حقیقتاً مثل یک استارت‌آپ باشد! وقتی به سال 2008 «چاک سالتر» (نویسنده ارشد در fastcompany ) از Googleplex بازدید کرد، درباره گوگلی‌ها نوشت: «فرقی نمی‌کند که این آدم‌ها دارند جستجو برای نابینایان را آماده می‌کنند یا غذایی را برای همکارانشان، آنها این حس را دارند که کارشان دنیا را تغییر خواهد داد.»

سالتر از "بی‌باکی خلاقانه" در گوگل یاد کرد، چیزی که در طول 4 سال گذشته بیش از پیش مشهود شده.


یافتن دانه‌های عظمت

خیلی از افراد، گوگل را این‌طور قضاوت کرده‌اند: «بیشتر ایده‌های عالی آنها چیزهایی است که خریده‌اند، نه اینکه خلق کرده باشند.» سیستم عامل اندروید که مایه فخر گوگل است، در واقع توسط اندی رابین و در قالب استارت‌آپی که خود او تأسیس کرده بود، شکل گرفت و سپس در سال 2005 توسط گوگل خریداری شد.

ولی چه بپذیرید و چه رد کنید، این کار هم نوآوری به حساب می‌آید! خلق و گسترش یک ایده نقطه آغاز فرآیند خلاقیت به حساب می‌آید ولی تنها بخش مهم کار نیست. گوگل به لطف کنجکاو باقی ماندن و داشتنِ تفکر رو به جلو، ظرفیت‌های نهان ایده‌ها و محصولاتی مثل اندروید را تشخیص داد و به رشد و شکوفایی آنها کمک کرد. گوگل با ارائه جیمیل نیز به همین شکل و با ارتقاء چشمگیر تجربه کار با ایمیل، نوآوری انجام داد. آشکار است که گوگل ایمیل را اختراع نکرد، ولی چشم‌انداز را با ارائه ویژگی‌هایی مثل اولویت‌بندی صندوق ایمیل‌ها، چت داخل جیمیل، Google Voic و ... تغییر داد.


نوآوری ≠ موفقیت

از قدیم گفته‌اند که اشتباهات پندآموز هستند. وقوع شکست به خاطر این است که داریم چیزهای نو را امتحان می‌کنیم، داریم یاد می‌گیریم و رشد می‌کنیم و خودمان را به جلو هُل می‌دهیم. با این حال، وقتی کمپانی بزرگی مثل گوگل یک شکست را تجربه می‌کند، از سیل انتقادات گریزی نیست و باید منصفانه اذعان کرد که گوگل هم کم اشتباه نداشته!

اما تشخیص شکست نیز خود یک کلید طلایی است. و گوگل این کلید را دارد. همان‌طور که forbes منتشر کرد، آقای پیج همیشه این اعتقاد را داشته که: «هر نوآوری‌ای به تشکیل یک کمپانی 1 میلیارد دلاری ختم نمی‌شود ولی با این حال هر کمپانی بزرگی باید میل به قمار روی ایده‌ها را از خود بروز دهد که البته همه آنها جواب نمی‌دهد، و برخی نیز موفقیت‌آمیز قلمداد نخواهد شد.»

نا گفته پیدا است که گوگل به این کار ادامه خواهد داد؛ به قمارهای تکنولوژیکی که به عنوان موفقیت قلمداد نخواهند شد و خیلی‌های آنها هم به شکست خواهند انجامید. اما گوگلی‌ها به پیش‌روی در زمینه نوآوری‌هایی که بالاخره نتیجه خواهند داد، ادامه می‌دهند تا پیشرفت‌هایی تازه را در زندگی ما به وجود آورند. و از هر پروژه درسی را می‌آموزند که باعث خواهد شد امید به موفقیت در نوآوری بعدی افزایش پیدا کند.


یک پا در دنیای علمی-تخیلی

صنایع تکنولوژیک، به معنای واقعی آینده‌نگر هستند. هدف تکنولوژی این است که راه‌هایی جدید برای انجام کارها خلق کند و پیش پای ما قرار دهد تا به این طریق مسیر زندگی‌ ما را تغییر دهد.

برای تحقق واقعی این هدف، باید یک پای فناوران در دنیای علمی-تخیلی باشد و پای دیگر در وسط ایده‌های نامعقولی که گاه باعث خنده دیگران می‌شوند. چرا باید چنین باشد؟ زیرا مسائل علمی-تخیلی می‌توانند واقعاً تبدیل به "حقایق علمی" شوند.

تخیل همیشه از واقعیت جلوتر است. پس ایده‌های تخیلی جایی در آن بیرون منتظر این هستند که عده‌ای از راه برسند و اراده کافی برای تبدیل آنها به واقعیت را داشته باشند. این همان کاری است که به نظر می‌رسد گوگل در حال انجامش است، و نوآوری هم یعنی همین، خواه به موفقیت منجر بشود یا نشود!

عین روز روشن است که گوگل هم مثل همه، از خطا و اشتباه منزه نیست. کمپانی‌های دیگری نیز در میدان رقابت وجود دارند که تفکر خلاقانه‌تری دارند، یا حتی کمپانی‌هایی که روی گنج نشسته‌اند! اما شاید معجونی که باعث می‌شود گوگل را نوآورترین شرکت جهان بدانیم، فقط در چهارچوب همین کمپانی پیدا شود؛ ترکیبی از فرهنگ استارت‌آپی، رضایت از شکست، و منابع مالی شگرف.