سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کافه فرهنگ

نقد کتاب دنیای سوفی

کتاب دنیای سوفی برای کسی که فلسفه را به خوبی مطالعه کرده است و با افکار بسیاری از فیلسوفان آشنایی دارد، در حد یک جمع بندی ساده است. ولی اگر فلسفه نخوانده‌اید و نمی‌دانید از کجا شروع کنید، یا نمی‌دانید آثار چه فیلسوفی را مطالعه کنید، این کتاب قطعا گزینه مناسبی برای خواندن است. شما می‌توانید چکیده‌ای از نظریات هر فیلسوفی را بخوانید و در صورتی که به آن علاقه‌مند شدید سراغ آثارش بروید.


جملاتی از متن کتاب دنیای سوفی

عجیب نبود که نمی دانست کیست؟ و بی انصافی نیست که انسان در قیافه خود دستی ندارد؟ این قیافه را به او قالب کرده بودند. آدم می تواند دوستانش را خود انتخاب کند، اما انتخاب خودش درست خودش نیست. حتی بشر بودنش هم دست خودش نیست. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 14)

هراکلیتوس تاکید کرد که اضداد ویژگی جهان است. اگر هیچ‌گاه بیمار نشویم، نمی‌دانیم تندرستی چیست. اگر هیچ‌گاه گرسنه نشویم، از سیر شدن لذت نمی‌بریم. اگر هیچ‌گاه جنگی روی نمی‌داد، قدر صلح را نمی‌شناختیم. و اگر زمستان نباشد، بهار هم نمی‌آید. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 48)

ارسطو، همان‌طور که قبلا گفتم، در اندیشه تغییرهای طبیعت بود. «جوهر» همواره توان آن دارد که «صورت» خاصی را تحقق بخشد. می‌شود گفت «جوهر» پیوسته در تکاپوست چیزی را از قوه به فعل درآورد. هر تغییر در طبیعت، به نظر ارسطو، دگرگونی یک جوهر است از «قوه» به «فعل». (کتاب دنیای سوفی – صفحه 132)

ارسطو می‌پرسد: چگونه باید زیست؟ خوب زیستن مستلزم چیست؟ و پاسخ می‌دهد: انسان فقط در صورتی می‌تواند خوشبخت شود که همه توانایی و شایستگی خود را به کار اندازد. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 138)

رنسانس، بیش از هر چیز دیگر، دید تازه‌ای از انسان به ارمغان آورد. انسان‌مداری رنسانس، برخلاف تاکید تعصب‌آمیز قرون وسطا بر طبیعتِ گناهکار بشر، منجر به باوری تازه به انسان و ارزش انسان شد. انسان اینک بی‌اندازه والا و ارجمند به شمار می‌رفت. یکی از چهره‌های اصلی رنسانس مارسیلیو فیچینو بود که گفت: «خود را بشناس، ای موجود الهی در جلد آدمی!» (کتاب دنیای سوفی – صفحه 232)

اسپینوزا تاکید می‌ورزد که تنها یک وجود، کاملا و مطلقا «علت قائم به‌ذات» است و می‌تواند با آزادی تام عمل کند. تنها خدا یا طبیعت مبین فرایندی این‌چنین آزاد و این‌چنین «غیرتصادفی» است. انسان می‌تواند برای کسب آزادی و رهایی از قیود برونی بکوشد، ولی هیچگاه به اختیار و «اراده آزاد» دست نمی‌یابد. ما بر آنچه بر بدنمان می‌گذرد – که وجهی از حالت مادی است – اختیار نداریم. همچنین اندیشیدن خود را بر نمی‌گزینیم. پس انسان «روح آزاد» ندارد؛ و کمابیش در پیکری مکانیکی محبوس است. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 295)

هرچه می‌بینی بخشی از جهان پیرامون توست، اما نحوه دیدنت بستگی دارد به عینکی که به چشم می‌زنی. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 377)

به گفته هگل، مطالعه تاریخ نشان می‌دهد که بشریت به سوی تعقل و آزادی بزرگتری در حرکت است. رشد تاریخی، با همه جست‌وخیز و توقفهای آن، به سمت جلو بوده است. به همین جهت گفته می‌شود که تاریخ هدفمند است. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 424)

فرافکنی، نسبت دادن خصایلی است به سایرین که می‌کوشیم در خود سرکوب سازیم. آدمی که، مثلا، خیلی خسیس است، همه مردم را پول‌دوست می‌خواند. و کسی که مدام در فکر مسائل جنسی است بیش از همه از شهوترانی دیگران به خشم می‌آید. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 511)

واژه کلیدی در فلسفه سارتر، مانند فلسفه کرکه گور، «وجود» است. ولی وجود اینجا به معنی زنده بودن نیست. گیاهان و جانوران نیز زنده‌اند، وجود دارند، اما مجبور نیستند به زنده بودن خود بیندیشند. انسان تنها موجود زنده‌ای است که از وجود خود آگاه است. سارتر می‌گفت چیزهای مادی فقط «در نفس خود» – فی‌نفسه – وجود دارند، حال آن که انسان «برای نفس خود» – لنفسه – وجود دارد. بدین قرار وجود انسان و وجود اشیاء همسان نیست. (کتاب دنیای سوفی – صفحه 534)

کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گردر

مشخصات کتاب

  • عنوان اصلی: کتاب دنیای سوفی
  • عنوان فرعی: داستانی درباره تاریخ فلسفه
  • نویسنده: یوستین گردر
  • ترجمه: حسن کامشاد
  • انتشارات: نیلوفر
  • تعداد صفحات: 608
  • قیمت چاپ هجدهم – تابستان 1395: 26000 تومان

نظر شما در مورد کتاب دنیای سوفی چیست؟ آیا ترجیح می‌دهید فلسفه را به شکل خلاصه مطالعه کنید و یا ترجیح می‌دهید خود را غرق در آثار یکی از فیلسوفان کنید؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.