سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کافه فرهنگ

نظر

 

نقدی بر فیلم «آغاز» Inception :

 

 

نویسنده: علی‌یعقوبی

قصه «آغاز» به‌اندازه کافی هیجان انگیز و شگفت آور است و همه بینندگان خود را به یک‌اندازه شگفت‌زده‌ می‌کند، اما در مقام تماشاگر باید به نولان و قوه تفکر او اعتماد کنیم و بگذاریم او ما را به همان جایی ببرد که قصد دارد.‌گفته می‌شود کریستوفر نولان حدود 10 سال زمان صرف کرد تا فیلمنامه آغاز را نوشته و تکمیل کند.

images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/13-Inception/2-Inception.jpg

قصه «آغاز» به‌اندازه کافی هیجان انگیز و شگفت آور است و همه بینندگان خود را به یک‌اندازه شگفت‌زده‌ می‌کند، اما در مقام تماشاگر باید به نولان و قوه تفکر او اعتماد کنیم و بگذاریم او ما را به همان جایی ببرد که قصد دارد.‌گفته می‌شود کریستوفر نولان حدود 10 سال زمان صرف کرد تا فیلمنامه آغاز را نوشته و تکمیل کند.

طبیعی است وی کهدر آن زمان مشغول کار روی پروژه‌های دیگر بوده است باید تمرکز ویژه‌ای روی این فیلمنامه کرده باشد.‌ از‌این نظر می‌توان او را با کاراکتر اصلی قصه فیلمش مقایسه کرد که درگیر چالش‌های متعددی است و باید به صورت همزمان، چندین کار مختلف را انجام دهد.‌تنها راه ورود به قصه فیلم نولان این است به آنچه که او می‌خواهد و می‌گوید دل بدهیم و هیچ سوال اضافی را مطرح نکنیم. در قصه فیلم، دی کاپریو در نقش یک مامور ویژه و زبده ظاهر می‌شود که همراه گروه خود باید به ذهن آدم‌ها رسوخ و رویاها و‌ایده‌های آنها را بدزدند، اما خط اصلی قصه فیلم زمانی شکل می‌گیرد که او از سوی یک میلیاردر بانفوذ و پرقدرت اجیر می‌شود تا کاری برعکس را انجام دهد. وی باید با رسوخ در ذهن یکی از رقبای این میلیاردر،‌ایده‌ای را در ذهن او بکارد تا وی به دنبال برآورده کردن آن‌ایده و رویا برود.‌این قصه به‌اندازه کاراکتر خود نولان و دنیای عجیب و غریب شهر گوتام در مجموعه فیلم «بتمن» او، عجیب و غریب و باورنکردنی است، اما همان طور که تماشاچی قصه وارونه «یادآوری» را می‌پذیرد و عدم غروب آفتاب را در «بی خوابی» قبول می‌کند، می‌تواند با قصه «آغاز» هم کنار آمده و همراهی کند. نولان توانایی و جسارت آن را دارد که هر غیرممکنی را تبدیل به یک ممکن قابل باور کند.‌با آن که فیلم یک کار علمی تخیلی و سرشار از صحنه‌های پرخرج جلوه‌های ویژه است، اما تمام‌این مسائل به یاری نولان می اید تا یک قصه انسانی را در ارتباط با احساسات و عواطف انسانی تعریف کند و ذات آدمی را در معرض بحث و قضاوت قرار دهد. اگرچه لایه رویی فیلم حکایت از یک کار فانتزی می‌کند، ولی لایه زیرین آن مطرح کننده یک سری بحث‌های روحی روانی و روانکاوانه درباره مردمی است که درگیر مبارزه با آن غول صنعتی هستند که خودشان آفریده‌اند. در زمانه‌ای که بسیاری از فیلم‌ها نسخه‌های دوباره سازی فیلم‌های قدیمی یا دنباله با پیش درآمد کارهای موفق و پرفروش هستند، «آغاز» قصه‌ای اصیل دارد. منتقدان سینمایی با عنایت به‌این نکته می‌گویند نولان کار سختی را به انجام رسانده است. به اعتقاد آنها،‌این فیلمساز ژانر سینمای اکشن و علمی ـ تخیلی را چند قدم به جلوتر برده است. او در‌این فیلم تلاش نکرده دست به خلق مجدد چیزی بزند که تا قبل از‌این وجود داشته است. او چیزی را خلق کرده که می‌تواند دستمایه کار فیلمسازان دیگر در کارهای بعدی شان شود. درحقیقت، نولان با‌این فیلم وارد هزارتوی خودخواسته و خودساخته‌ای شده است که شاید کس دیگری به جز خود او نتواند به سلامت از آن بیرون بیاید.‌نولان کار فیلمبرداری «آغاز» را در سکوت کامل شروع کرد و در دوران تولید فیلم، هیچ خبر و عکسی پیرامون آن در رسانه‌های گروهی منتشر نشد. او حتی قصه فیلم را نیز فاش نکرد و همین مساله، رمز و راز مربوط به فیلم را افزایش داد. در آن زمان رسانه‌ها به نقل قول از فیلمساز نوشتند قصه فیلم که حال و هوایی معاصر، دلهره‌آور و علمی ـ تخیلی دارد، مکاشفه‌ای در ذهن آدم‌هاست. بعد از «پیروی» (1998) اولین فیلم سینمایی نولان، «آغاز» دومین فیلم اوست که قصه و فیلمنامه‌ای اوریژینال دارد. در فاصله ساخت‌این 2فیلم، وی روی فیلم‌هایی کار کرد که براساس قصه‌های کمیک استریپی یا قصه‌های کوتاه بودند. نولان در طول بحث‌هایی که با دی کاپریو بر سر کاراکتر او در فیلم داشت، تصمیم گرفت بعضی از قسمت‌های فیلمنامه و نقش او را عوض کند. به گفته نولان، صحبت‌های دی کاپرپو که می‌خواست شناخت بهتری از نقش خود پیدا کند. کمک کرد تا وی تغییرات خوب و مثبتی در فیلمنامه‌اش انجام دهد. او «آغاز» را در شرایطی در کمپانی برادران وارنر جلوی دوربین برد که مسئولان‌این کمپانی بیشتر مایل بودند وی قسمت سوم مجموعه فیلم بتمنی خود را برای آنها بسازد، اما نولان اعلام کرد آمادگی لازم برای ساخت‌این فیلم را ندارد و به جای آن ترجیح می‌دهد روی پروژه «آغاز» کار کند.‌موفقیت کلان مالی و انتقادی «شوالیه تاریکی» که فقط در آمریکای شمالی حدود 570 میلیون دلار فروش کرد و با تحسین فراوان منتقدان سینمایی روبه رو شد.مسئولان کمپانی برادران وارنر را مجاب کرد که هزینه‌ای 200میلیون دلاری صرف تولید «آغاز» کنند. به دنبال نمایش عمومی فیلم، بسیاری از تحلیلگران سینمایی گفتند‌این فیلم شایستگی لازم برای نامزد شدن در رشته‌های اصلی مراسم اسکار را دارد. «شوالیه تاریکی» با وجود تحسین عموم منتقدان سینمایی، در فهرست 5 فیلم اصلی نامزد شده برای دریافت اسکار بهترین فیلم سال شد. همین نکته، صدای اعتراض منتقدان را بلند کرد. «آغاز» با افتتاحیه‌ای 60 میلیون دلاری و با فروش بالای 250 میلیون دلاری موفق ترین فیلم لئوناردو دی کاپریو در جدول گیشه نمایش است. تا قبل از‌این «جزیره شاتر» لقب بهترین افتتاحیه را برای یکی از کارهای این بازیگر داشت. او در فیلم‌هایی از فیلمسازانی غیرمتعارف بازی کرد، که معروف ترین آنها مارتین اسکورسیزی است که نقش اصلی 4 فیلم خود را به او سپرد. همین حضور متفاوت بود که کریستوفر نولان (خالق 2 فیلم آخر مجموعه فیلم «بتمن») را به فکر آن‌انداخت که نقش اصلی درام علمی ـ تخیلی و پر رمز و راز خود، «آغاز»، را به‌این هنرپیشه بدهد. جای تعجب نیست که گفته شود او هم اکنون گزینه احتمالی و اصلی 22 پروژه سینمایی است. ‌آغاز در یک جمله، مجموعه‌ای از تفکراتی است که به صورت یک گردش حماسی درون یک ذهن نیمه هوشیار روایت می‌شود.‌این جمله‌ای است که «استلا پاپ مایلکل»، منتقد‌هالیوودی در نقدی که اخیرا در مورد فیلم موفق آغاز نوشته، عنوان کرده است.‌دی کاپریو راوی جریانی است که در آن به عنوان یک جاسوسی که به خواب رفته، آموزش دیده تا رازهایی را از عالم رویا و خواب کشف کند اما روح‌های اهریمنی به او‌این اجازه را نمی‌دهند که در هنگام القای حقایق رویا،‌این رازها را بیان کند.”آغاز” یک داستان پیچیده است که در طی سال‌ها در ذهن «کریستوفر نولان» روایت و ساخته شده است.

نویسنده: علی‌یعقوبی

منبع: روزنامه آرمان