*شگفتی از قیام سالار شهیدان *درک نادرست از قیام امام حسین(علیه السّلام) *انگیزة اصلی قیام کربلا
آیا این کار از نظر عقلا و خردمندان عالم، مقبول و مورد تأیید است؟
این نگرش تعجبآمیز به گونة یک معما ـ اگرچه به زبان و قلم هم نیاورند ـ در اذهان بسیاری از مردم هست. و این به آن دلیل است که این افراد اصلاً انسان را نشناخته، و آن چنان که باید درک نکردهاند که انسان چه حقیقتی است، از کجا نشأت گرفته و به کجا میرود؟ در نتیجه نفهمیدهاند آن لفظ «خدا» که به زبان میآورند و به زعم خویش اعتقاد به وجود آن دارند، دارای چه معنایی است؛ «دین خدا» یعنی چه و در میان جامعة بشری چه موقعیت و منزلتی دارد، و بود و نبود آن در عالم انسان، چه اثری ـ مثبت یا منفی ـ ممکن است داشته باشد؟
از یک سو به این حقایق آن چنان که باید پینبردهاند و از دیگر سو نمیتوانند عظمت و جلالت شخصیت جهانی امام حسین(علیه السّلام) را نادیده بگیرند که میبینند دنیا در برابر آن بزرگمرد عالم، خاضع است .
این سخن را در عرفات گفت و در کربلا همان را با پیکر آغشته به خونش معنا کرد! در گودال قتلگاه، با قلب شکافته و پیشانی شکسته ، صورت روی خاک نهاده بود، در حالی که زبان در دهان خشک به زحمت میچرخید میگفت : الهی رضاً بقضائک صبراً علی بلائک تسلیماً لأمرک لامعبود سواک . ای خدای من! من جز راضی به قضای تو و تسلیم امر تو بودن هدفی ندارم چرا که من، معبود و محبوبی جز تو نمیشناسم. این حقیقت معنای لا إله الّا الله است که امام حسین(علیه السّلام) در کربلا روز عاشورا نشان داد . خدا هم جواب قبولی به این فدایی راستینش داد و فرمود :
یا أیّتها النفس المطمئنّه ? إرجعی إلی ربّک راضیةً مرضیّةً ? فأدخلی فی عبادی ? و ادخلی جنّتی.
ای جان آرام گرفته به یاد خدا! بازگرد به سوی خدایت... به تعبیر عامیانة ما، ای حسین عزیزم! بیا، بیا به دامن خودم که تو محبوب منی. هم من از تو خشنودم و هم تو از من خشنودی. بیا داخل بندگان خاص و بهشت مخصوص من شو . او میخواست ایمان به خدا و عشق به لقای او را در دلها ایجاد کند و در سایة این عشق و ایمان به خدا، احکام آسمانی قرآن را در میان جامعه جاری سازد. در نتیجه، عالم انسان در مسیر قرب به خدا و نیل به حیات ابدی به حرکت درآید. در این صورت طبیعی است که سایر اهداف از حریت و آزادی، اقامة قسط و عدل، حفظ حقوق و... به طور جامع و کامل تحقق مییابد . امام حسین(علیه السّلام) با قیام خونین خود اعلام کرد تنها جمالی که سزاوار است انسان به او عشق بورزد و در راه رسیدن به قرب و تحصیل رضای او همه چیز خود را فدا کند، جمال خداست آری، امام حسین(علیه السّلام) تنها فدای خدا و شهید دین خداست، نه شهید راه آزادی منهای ایمان به خدا! خدا هم فرموده است
و ما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون.
تمام هدف من از خلقت عالم این است که آدمیان رو به من بیایند و با من در ارتباط باشند. تنها من معبود و مطاعشان باشم. تنها تقرّب به من و تحصیل رضای من، انگیزه و محرکشان در تمام شئون زندگیشان باشد. رکن اساسی کار هر مسلمان در جمیع فعالیتهایش تقرب جستن به خداست امامحسین(علیه السّلام) نیز علت اساسی نهضت و قیام خود را احیای اسلام و زنده نگه داشتن دین خدا نشان داد و در جواب فرماندار مدینه که آن حضرت را دعوت به بیعت با یزید میکرد فرمود :
اگر بنا شود آدمی مثل یزید حاکم بر امت گردد، در این صورت باید فاتحة اسلام خوانده شود و ماتم برای دین خدا گرفته شود. من باید برای روشن نگهداشتن چراغ روشنگر اسلام کشته شوم . پس آن شرف و کمال جاری که شایستة شأن امام حسین (علیه السّلام) است، شرف شهادت در راه احیای دین خدا و کمال روشن نگه داشتن نام خدا بر زبانهاست، وگرنه موضوع آزادیخواهی و عدالتطلبی و زیر بار نرفتن در سایر افراد مردم، حتی کافران نیز دیده میشود.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :ebrahimmahmoodzadeh
کافه فرهنگ
قیام سید الشهدا (علیه السلام) قیام برای خدا