سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کافه فرهنگ

کتاب خودتان را دوباره بسازید – چگونه به کسی تبدیل شوید که همیشه می‌خواستید باشید – ترجمه‌ای از کتاب Reinventing Yourself – how to become the person you’ve always wanted to be اثر استیو چندلر است. این کتاب در زمینه خودسازی می‌باشد که از سوی نشر ققنوس روانه بازار شده است.

استیو چندلر یکی از نویسندگان کتاب‌های پرفروش آمریکا و صاحب چندین اثر است که به بیشتر از یازده زبان در سراسر اروپا، چین، ژاپن و آمریکای لاتین ترجمه شده‌اند. او مشاور بیش از چهل شرکت از پانصد شرکت بزرگ جهان است و عضو هیئت علمی دانشگاه سانتا مونیکا می‌باشد که در آن‌جا مدیریت روح‌محور تدریس می‌کند.

پشت جلد کتاب خودتان را دوباره بسازیر قسمتی از متن کتاب آمده است:

 

چیزی که شخصیت نام دارد صرفا خیال باطل است. ما می‌توانیم هروقت که اراده کنیم تغییرش دهیم. مثلا وقتی بچه‌هایمان می‌گویند، «پدر یک نفر از اداره‌ی مالیات اومده و می‌خواد با شما صحبت کنه،» تا اینکه بگویند، «پدر خانمی به نام جنیفر لوپز اومده و می‌خواد شما رو ببینه»، «من‌»هایی که برای پاسخگویی جلو در منزل حاضر می‌شوند متفاوت‌اند. این «من» با آن «من» فرق دارد، چون چیزی که قربانی آن را شخصیت می‌نامد فقط تاریخچه‌ای از عادت‌هاست.

در ابتدای کتاب متنی از دیوید ویسکات نویسنده کتاب «هنر ریسک کردن» آمده است که بسیار قابل توجه است. جملاتی که من فکر می‌کنم باید آن را قبل از هر کتابی در حوزه موفقیت و خودسازی نوشت. حرف‌های دیوید ویسکات بسیار مهم هستند:

هیچ‌کس نمی‌تواند شما را وادار به تغییر کند.
هیچ‌کس نمی‌تواند شما را از تغییر بازدارد.
هیچ‌کس واقعا نمی‌داند که شما چطور باید تغییر کنید.
حتی خودتان.
نمی‌دانید تا زمانی که دست به کار شوید.

 

خودتان را دوباره بسازید

محتوای کتاب خودتان را دوباره بسازید

قبل از شروع کتاب، مقدمه‌ای از نویسنده آمده است که با یک سوال فوق‌العاده مهم شروع می‌شود:

مالک هستید یا قربانی؟

می‌توان گفت بررسی ذهنیت مالک یا قربانی اساس این کتاب است و استیو چندلر در سراسر کتاب در مورد این صحبت می‌کند. در قسمتی از مقدمه نویسنده چنین می‌گوید:

 

در طول سال‌ها، مشاهداتم به عنوان مشاور و محرک بهره‌وری [افراد] به من ثابت کرده است که در هر موقعیت معین تنها دو نوع از افراد وجود دارند: قربانیان و مالکان.

قربانی کسی است که قدرت را به‌مثابه چیزی ورای کنترل خویش می‌بیند. قربانیان بر حسب عادت، سبکی غریب و بدبینانه در دیدگاه و توصفشان از دنیا و مردم دارند. و گرچه این قربانی بودن اغلب ممکن است یک عمر طول بکشد، فقط عادت است. وقتی درک شود، به‌سرعت [چیزی] جایگزین [آن] می‌شود.

این کتاب درباره چیزی است که باید جایگزین این عادت شود.

در قسمتی دیگر از مقدمه کتاب، نویسنده در مورد مالکان چنین توضیح می‌دهد:

 

مالکان مسئولیت کامل زندگی‌شان را به عهده می‌گیرند. آن‌ها حتی مسئولیت سطوح انرژی خود را، در هر حالتی که باشند، به عهده می‌گیرند. آن‌ها به طور مداوم از قدرت روح انسانی بهره‌برداری می‌کنند. آن‌ها از این روح به منزله آتشی برای ساختن و پرداختن و سپس بازآفرینی کسی که هستند استفاده می‌کنند. آن‌ها برای تامین انگیزش خود به دنبال منابع بیرونی نمی‌گردند. آن‌ها منتظر رستگاری نمی‌مانند. آن‌ها آرزو نمی‌کنند که ای کاش در جای دیگری بودند. مالکان با ناتانیل براندن انگیزه‌دهنده هم‌عقیده‌اند که: «کره زمین ستاره دوردستی است که باید راهی برای رسیدن به آن پیدا کنیم.»

کتاب زندگی خودتان را دوباره طراحی کنید در 4 بخش و 46 فصل نوشته شده است. چهار بخش این کتاب عبارتند از:

  1. مالکان روح
  2. مالکیت روابط
  3. جملات مرگ و زندگی
  4. آتش اشتیاق را در «خود»تان شعله‌ور کنید

 

کتاب خودتان را دوباره بسازید و کتاب برتری خفیف

درباره کتاب خودتان را دوباره بسازید

همیشه وقتی کتابی را در زمینه موفقیت و خودسازی برای خواندن انتخاب می‌کنم، از این ترس دارم که نکند مطالب این کتاب هم، تکراری و صرفا حرف‌هایی انگیزشی از جنس: تعیین هدف، برنامه‌ریزی، زود از خواب بیدار شدن، مبارزه کردن برای اهداف، انگیزه داشتن و… باشد که تاثیر آن‌ها پس از مدتی ناپدید شود. روبه‌رو شدن با اولین موضوع این کتاب – مالک هستید یا قربانی؟ – احساس امیدی در من ایجاد کرد که با کتاب خوب و متفاوتی روبه‌رو هستم.

قبل از مطالعه این کتاب در مورد ذهینت قربانی بودن اطلاعات مختصری داشتم و می‌دانستم فردی که این نوع ذهنیت را داشته باشد، در اکثر اتفاقات و رخدادها دوست دارد خودش را مظلوم نشان دهد و توجه دیگران را جلب کند. این فرد عزت نفس ندارد و تلاشی برای تغییر وضعیت ذهنی خودش هم نمی‌کند. اما کتاب خودتان را دوباره بسازید تلنگری قوی بود که تلاش داشت ذهنیت مالک را در خواننده ایجاد کند.

در مهم بودن موضوع کتاب و صحبت‌های مهمی که در آن نوشته شده است، تردیدی وجود ندارد، اما باید اعتراف کنم که از کتاب ناامید شدم. تقریبا می‌توان گفت نصف مطالب کتاب، همان مطالبی است که در دیگر کتاب‌های خودسازی هم پیدا می‌شود و علاوه براین، سبک نویسنده هم چندان قوی نبود.

 

استیو چندلر، موضوعات مهم را در قالب داستان‌های کوتاه از زندگی خودش و اطرافیانش روایت می‌کند تا تاثیرگذاری آن‌ها بیشتر باشد و خواننده مطالب را بهتر درک کند اما من فکر می‌کنم چندان در این زمینه موفق نبوده چون در نهایت موضوع را با جملات انگیزشی و عادی و با نتیجه‌گیری ضعیف به پایان می‌رساند.

با این حال پیشنهاد می‌کنم اگر فکر می‌کنید در این دنیا همه‌ی مشکلات بر سر شما ریخته شده است و در واقع احساس قربانی بودن دارید، حتما این کتاب را مطالعه کنید.

نکته‌ای در مورد ترجمه کتاب: اسماعیل نوری ترجمه‌ خوب و روانی از این کتاب ارائه کرده است اما در بیشتر قسمت‌های کتاب، در متن اصلی و نه پاورقی، توضیحات و یا کلمات اضافه و یا به نظر من، نظر شخصی خودش را نیز در داخل کروشه در کتاب گنجانده است. این موضوع شاید برای افرادی راهنمای خوبی باشد برای بهتر درک کردن مطالب کتاب، اما به نظر من در بیشتر مواقع غیرضروری بود و احساس می‌کردم مترجم حرف‌های نویسنده را قطع می‌کند. سه نمونه از این کار مترجم:

آن‌قدر به مدت طولانی پایین [پکر] بوده‌ام که به نظرم بالا می‌رسد
[آن‌قدر همیشه حالم بد بوده که فکر می‌کنم حال خوب همین است]

قربانیان از [شنیدن] کلمه نه می‌ترسند و کارهای…

چرا که من چندین بار شکست خورده‌ام تا موفق شدم. از دست دادن [موفقیت] همان مغلوب شدن نیست.

 

خلاصه کتاب خودتان را دوباره بسازید

جملاتی از متن کتاب خودتان را دوباره بسازید

کار عظیمی که دکتر مارتین سلیگمن در زمینه خوش‌بینی اکتسابی انجام داد، بیست سال طول کشید، و او بیش از نیم‌میلیون کودک و بزرگسال را مورد مطالعه قرار داد. او دو چیز را دریافت و به طور علمی ثابت کرد: 1) خوش‌بینی شما را در هر کاری که انجام می‌دهید موثرتر می‌سازد، و 2) خوش‌بینی می‌تواند آموخته شود. (خودتان را دوباره بسازید – صفحه49)

ما به چیزی که فکر می‌کنیم تبدیل می‌شویم. بازآفرینی با برنامه‌ای برای از نو خلق کردن شروع می‌شود. خود برنامه‌ریزی مهم‌ترین اولویت شماست. هر روز وقتی را به فکر کردن و برنامه‌ریزی اختصاص دهید. در ابتدا احساس عجیب و غریبی خواهید داشت. انگار «هیچ کاری» انجام نمی‌دهید. اما انجام می‌دهید. (خودتان را دوباره بسازید – صفحه74)

شخصیت لئوناردو دی‌کاپریو در تایتانیک تجسم انسانی مفهوم اشتیاق بود. عشقش به زندگی، خود از خطر و مرگ فراتر رفت. این عشق زندگی را دگرگون کرد. این راز درون فیلم تایتانیک بود که موسیقی را زیبا ساخت و احساسات کل دنیا را برانگیخت. ما دیدن نشانه‌ای را دوست داریم که ثابت می‌کند قلب همچنان خواهد تپید. (خودتان را دوباره بسازید – صفحه95)

دی. اچ. لاورنس رمان‌نویس بزرگ و پرانرژی یک وقتی گفت: «هرگز ندیدم یک چیز وحشی [متعلق به حیات‌وحش] برای خودش اظهار تاسف کند. یک پرنده کوچک مرده و خشک شده از روی شاخه خواهد افتاد بدون حتی داشتن حس تاسف برای خود.» (خودتان را دوباره بسازید – صفحه138)

مالکان کلمه «می‌توانم» را زیاد به کار می‌گرفتند، در حالی که قربانیان به «نمی‌توانم» علاقه داشتند. مالکان، اهداف، برنامه‌ها و چالش‌هایی داشتند، در صورتی که قربانیان دچار مشکلات، بگومگوها و کابوس‌هایی بودند. مالکان می‌گفتند مشغول‌اند، و قربانیان می‌گفتند گرفتارند. (خودتان را دوباره بسازید – صفحه182)

قربانی اظهار می‌کند: «زندگی ناعادلانه است، من از زندگی استفاده‌ای نمی‌کنم، زندگی از من استفاده می‌کند.» او با خود می‌گوید: «من نخواستم به دنیا بیایم. هیچ‌کس در این باره با من مشورت نکرد.» (خودتان را دوباره بسازید – صفحه223)

مشخصات کتاب

  • زندگی خودتان را دوباره بسازید
  • نویسنده: استیو چندلر
  • ترجمه: اسماعیل نوری
  • انتشارات: ققنوس
  • تعداد صفحات: 303
  • قیمت چاپ اول – اسفند 1396: 19000 تومان

نظر شما در مورد این کتاب و به طور کلی کتاب‌های خوسازی چیست؟